گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

نماینده هرمزگان در جشنواره سینما حقیقت

عبدالعزیز قاسمی  تهیه کننده و کارگردان  فعال در سیمای مرکز خلیج فارس  امسال با دو فیلم مانگرو و دیاپیر در ششمین جشنواره بین المللی فیلم مستند سینما حقیقت به عنوان نماینده هرمزگان حضور دارد . لازم به ذکر است فیلم مانگرو آقای قاسمی در بخش بین الملل این جشنواره نیز حضور خواهد داشت

لینک خبر +

فراخوان هشتمین جشنواره ملی فیلم و عکس اردیبهشت هرمزگان

انجمن سینمای جوانان بندرعباس و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هرمزگان هشتمین جشنواره ملی فیلم و عکس اردیبهشت هرمزگان را برگزار می کنند . برای دیدن فراخوان  جشنواره به این آدرس مراجعه کنید .

آئیین باران در جشنواره رویش

فیلم مستند آئین باران به کارگردانی ایمان و احسان رضائی به هشتمین جشنواره فیلم رویش راه یافت .لینک خبر + 

لینک خبر + لینک خبر + لینک خبر+ لینک خبر     

لینک خبر + لینک خبر

دیگر سازندگان این فیلم مستند عبارتند از :

نویسنده امین امیری - مدیر تولید احسان نفیسی - تحقیق و پژوهش فاطمه مدنی - تصویر برداران علیرضا محسنی ، احمد بازماندگان قشمی ، ایمان رضائی - صدا برداران مهراب بهرامی ،مهدی بهرامی - تصویر سازی ابوذر نوروزی نژاد - گوینده متن جواد بهرامی -  تیتراژ و اصلاح رنگ مرتضی نیک نهاد . ویدئو گرافیک شهاب آبروشن - مشاور کارگردان ماندانا سایبانی - استاد راهنما همایون امامی - تدوین و صدا گذاری ایمان رضائی .


ضمنا این فیلم با مساعدت آقایان و خانمها : منصور نعیمی - علی رضائی - محمد خطیب زاده - صالح رضوانی -  منا نحوی - بنیامین جوادی -  مجید جمشیدی - ابراهیم علوی - فرشید ادهمی -یوسف محمود پور - محسن رئیسی - انوری - مرادی - کردستانی -  خانم سنگرزاده - ناخدا یوسف سفاری - صالح حقیقت - شورای اسلامی بندر تاریخی لافت - مردم خوب  جزیره قشم - ادره کل آب  منطقه ای استان هرمزگان - سازمان هواشناسی  استان هرمزگان - مردم خوب روستای رضوان و بندر خمیر - تزرج - فارغان - بوخون - کارکنان سد استقلال میناب-  پلیس راهنمایی و رانندگی جاده میناب !! و ........ 

این فیلم مستند محصول معاونت امور استانهای سازمان صدا و سیما و همچنین شبکه استانی سیمای مرکز خلیج فارس می باشد و از سال 1389 تا سال 1391 تولید آن به طول انجامیده است .

فراخوان ارائه طرح

استانداری هرمزگان جهت ساخت فیلم فراخوانی جهت ارائه طرح صادر کرده است جهت رویت این فراخوان به این آدرس مراجعه کنید

ناصر الجوهر

سالیان گذشته نام این فرد بارها تکرار شده . بله او کسی نیست جز مربی تیم ملی عربستان که همیشه پس از باخت تیم ملی فوتبال  کشورش و اخراج سر مربی های خارجی به سرعت به عنوان جایگزین انتخاب می شد . و اتفاقا خوب هم نیجه می گرفت !! . حالا حکایت حکایت انوشیروان پیشدار سر پرست جدید اداره ارشاد هرمزگان است . او نیز مثل ناصر الجوهر هر با  که مدیران کل ارشاد هرمزگان اخراج یا بر کنار می شوند به سرعت جایگزین آنها می شود . باید منتظر بود و دید این ناصر الجوهر بندرعباسی سرنوشت کارش به کجا خواهد کشید ! .

جشنواره فیلم کوتاه تهران در بندر عباس برگزار گردید .

برای دیدن اخبار این جشنواره به این آدرس مراجعه کنید

همچنین برای پیگیری اخبار این جشنواره در تهران به این آدرس و این ادرس مراجعه کنید .

جدول پخش فیلمهای جشنواره 29 فیلم کوتاه تهران در بندرعباس

روابط عمومی انجمن سینمای جوانان بندرعباس جدول زمان بندی شده پخش فیلمهای بیست و نهمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران در بندر عباس را بدین شرح اعلام کرد :

دوشنبه ۱۰/۷/۱۳۹۱

ساعت  ۹  الی ۱۰:۴۰

قی قو/ ایرج محمدی رزینی/ داستانی/ ۱۴ دقیقه/ رباط کریم

مترسک / محمدرضا عابدی / پویانمایی /۷ دقیقه / تهران

رنگ و نارنگ/ داریوش نیکبخت/ مستند/ ۲۲ دقیقه/ شهرکرد

آمین / ناصر ناصرپور/ داستانی / ۲ دقیقه/ خرم آباد

کشاورز و خروس / پروین تجویدی / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

نیمکت/ محبوبه نظری/ داستانی/ ۲۱ دقیقه/ تهران

پیاده رو/ عباس عمرانی بیدی/ تجربی/ ۱۰ دقیقه / سبزوار

عروس جمعه/ محمد سلیمی راد/ داستانی/ ۱۳ دقیقه/ یاسوج

ساعت ۱۰:۵۰ الی ۱۲:۳۰

باشه برای بعد / امیرحسین عسکری / داستانی / ۱۵ دقیقه / تهران

قرمز، مارمولک و آقا و خانم اسمیت/ حسن خمسه/ تجربی/ ۲۵ دقیقه / بوشهر

جرعه های تاریخ/ سید میکاییل موسوی/ مستند/ ۲۰ دقیقه / خرم آباد

خط قرمز / مونا عبداله شاهی / پویانمایی / ۸ دقیقه / تهران

ساعت شش / رقیه توکلی / داستانی / ۸ دقیقه / یزد

روباه دم بریده / سیمین تجوید / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

ژیوار / میلاد اسکندری / داستانی / ۱۲ دقیقه / اراک

ساعت ۱۶ الی ۱۷:۴۰

حس پاک کودکی / جعفر وفادار/ داستانی / ۳۰ دقیقه / اصفهان

گلدان/ وحید بمانی/ داستانی/ ۱ دقیقه/ شیراز

زادگاه خورشید/ محسن عباسی سرچشمه/ مستند/ ۲۷/ یزد

ماهیگیر / نیما غضنفری / پویانمایی / ۹ دقیقه / تهران

ترب ها در زمستان می رویند / سعید ریاحی فر / داستانی /۱۲ دقیقه / تهران

عروسی عروسی / مهین جواهریان / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

جوخه/ آزاد محمدی / داستانی / ۸ دقیقه /تهران

همگام / ندا وطن خواه / داستانی / ۲ دقیقه / خمینی شهر

ساعت : ۱۷:۵۰ الی ۱۹:۳۰

بوی بودنت نباشد / سیف الله یزدانی/ داستانی / ۲۰ دقیقه / قم

سیاره غمگین/ هاله چهله زاده/ پویانمایی/ ۳ دقیقه / بوشهر

نفت آتش خاک/ عارش کوردسالی/ مستند/ دقیقه۴۰/ اهواز

هشت ضلعی/ عباس داودی/ تجربی/ ۳ دقیقه / دزفول

نامه ای برای او / سلمان عباسی/ داستانی / ۹ دقیقه / تهران

این هم پول ماهی / مرتضی احمدوند / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

خواب زده / فرشید اخلاقی پور / داستانی/ ۱۵ دقیقه / تهران

 ۱۹:۴۰ الی ۲۱:۲۰

بخش مرور انیمیشن دنیا

روز ریو/ اسویلن دیمیتروف/ انیمیشن/ ۰۶′ ۴۰″/ بلغارستان

چوب بر/ پاول دبسکی/ انیمیشن/ ۱۴′ ۴۷″/ لهستان

شاید ملاقات کنیم، شاید نکنیم/ اسکیرمانتا جاکایت/ انیمیشن/ ۰۷′ ۴۰″/ لتونی

آواز مرغ، سس شکارچی/ پاسکال هکوئت/ انیمیشن/ ۰۶′/ بلژیک

دیگ بخار/ اوان ویرا/ انیمیشن/ ۱۱′ ۲۳″ / امریکا

اشتباه بزرگ/ آندرس برتلسن/ انیمیشن/ ۲۱′  / دانمارک

ایستادن برای آزادی/ کارلوس لاسکانو/ انیمیشن/ ۰۲′ ۰۵″/ جمهوری چک

سرگیجه/ کریستف گوتری/ انیمیشن/ ۰۸′ ۳۰″/ بلژیک

دیوارهای خالی/ دیوید ترومبا/ انیمیشن/ ۰۸′ ۰۱″/ ایتالیا

نگاه کن/ جاستین کلیبر/ انیمیشن/ ۰۴′ ۵۲″/ سوئیس

بازی/ مارسین جانیچ/ انیمیشن/ ۰۵′/ لهستان

آخرین عکس/ لیسا پاسکال/ انیمیشن/ ۰۷′ ۳۰″/ استرالیا

روز سه شنبه ۱۱/۷/۱۳۹۱

ساعت : ۹ الی ۱۰:۴۰

روز، داخلی، خانه/ حمید شاه مرادی / داستانی / ۱۰ دقیقه / قم

باغ هزار دخترون / لیلا خلیل زاده / پویانمایی /  ۱۴ دقیقه / تهران

با/ روح اله اکبری/ مستند/ ۲۰ دقیقه / ایلام

وال استریت/ فرنوش عابدی/ پویانمایی/ ۶ دقیقه / تهران

گره / اعظم نجفیان / داستانی / ۱۹ دقیقه / تهران

نوار ویدئو/ حسن شاعری/ تجربی/ ۱۵ دقیقه/ تهران

روزی که مدرسه می رفتیم / اسماعیل میرزایی/ داستانی / ۱۴ دقیقه / قم

ساعت:۱۰:۵۰ الی ۱۲:۳۰

دخیل/ محمدعلی هاشم پور/ داستانی/ ۲۰ دقیقه/ ساری

دایره شاد رنجها/ هیوا امین نژاد/ مستند/ ۱۷ دقیقه / بانه

به رنگ چادر مادرم/ زهرا کاظمی طامه/ داستانی/ ۸ دقیقه/ تهران

کبوتر سفید کنار آینه / مریم خلیل زاده / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

شیخ علی/ سید مهدی موسوی برزکی/ مستند/ ۱۳ دقیقه / کاشان

من، همسرم و گاومون / آزاد معزی / پویانمایی /  ۷ دقیقه / تهران

سایه ای از هیچ / شهرام بزرگی / داستانی / ۲۳ دقیقه / همدان

ساعت :۱۶ الی۱۷:۴۰

کنترل / محمد هادی امینی / داستانی / ۲۰ دقیقه / تبریز

کوچه مقدس/ سیدجمال عود سیمین/ مستند/ ۱۹ دقیقه / تهران

پژواک زندگی/ هوشنگ صالحی پور / داستانی/ ۲ دقیقه / تهران

پسران تشوان / ابوالفضل رازانی / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

بهانه / میثم صدقی / داستانی / ۲ دقیقه / تهران

کسی به فکر جنگل ها نیست/ یاسر طالبی/ مستند/ ۲۰ دقیقه/ ساری

بچه همه / لیدا فضلی / پویانمایی / ۸ دقیقه / تهران

یکی باید اونو ساکت می کرد/ محمد ابراهیم شهبازی/ تجربی/ ۳ دقیقه/ تهران

عده ای کنار هم/ احسان شادمانی/ داستانی/ ۱۶ دقیقه/ شیراز

ساعت : ۱۷:۵۰ الی ۱۹:۳

پایان دایره / احمد رضا کرمی / داستانی / ۲۰ دقیقه / بجنورد

بانمک/ آرش بهنود راد/ پویانمایی/ ۸ دقیقه / تهران

شیروان دره/ بهزاد مولود/ مستند/ ۲۹ دقیقه / اردبیل

دیوار / مجید صبری و منصوره خطیون / پویانمایی / ۲ دقیقه / تهران

دلایل کافی / بهاره للهی / داستانی / ۱۵ دقیقه / تهران

عبدو و دریای سبز / مهدی خرمیان / پویانمایی / ۱۰ دقیقه / تهران

پرواز قاصدک / ایرج محمدی رزینی / داستانی / ۱۴ دقیقه / پرند

ساعت : ۱۹:۴۰ الی ۲۱:۲۰

بخشهای جنبی بین الملل

مرور فیلم های بخش کودک

نان/ کورای سویندی/ داستانی/۰۸′ ۲۸″/ ترکیه

لیلی/ جان باتلر/ داستانی/۲۹′ ۵۶″/ آلمان

Vis Sans fin/ فلئور چاباد/ داستانی/ ۱۱′ ۰۳″/ فرانسه

سر وصدای بنقازی/ پاکو تورس/ داستانی/ ۱۱′/ ایرلند

سورتمه/ ریچارد پیر/ داستانی/ ۰۳′ ۲۸″/ کانادا

Hsu Ji derriere l’ecran/ توماس ریو/ داستانی/ ۲۴′/ فرانسه

روز چهار شنبه  ۱۲/۷/۱۳۹۱

ساعت:  ۹ الی ۱۰:۴

فرار / مهدی باقری آزاد/ داستانی / ۷ دقیقه/ تهران

مونولوگ/ کاوه قهرمان/ تجربی/ ۶ دقیقه / تهران

سنگواره / پیمان نهان قدرتی / داستانی / ۱۹ دقیقه/ تهران

سرزمین من کجاست/ مجید عیدان/ مستند/  ۳۰ دقیقه / آبادان

فیلتر / فریبرز آهنین / داستانی / ۵ دقیقه / آستارا

شب گوسفند/ امیر مهران/ پویانمایی/ ۱۳ دقیقه  / تهران

گاهی سکوت کنیم / هانیه خاکپور / داستانی / ۱۸ دقیقه / تهران

نزدیکتر/ مجتبی اسپنانی/ داستانی/ ۷ دقیقه/ اصفهان

ساعت :۱۰:۵۰ الی ۱۲:۳

بارانی که از آسمان می آید/ سعید شاه حسینی/ داستانی / ۱۲ دقیقه / اراک

می خورد بر بام خانه / تیمور قادری / داستانی / ۴دقیقه/ سنندج

بیداری یک رویا/ حسین همایون فر/ مستند/ ۴۰ دقیقه / تهران

پرتره / بهنام عابدی / داستانی / ۱۳ دقیقه / تهران

من همین جا راحتم / مقداد اخوان / پویانمایی / ۱ دقیقه / تهران

ناگهان زینت /  نوید نیکخواه آزاد / داستانی / ۲۰ دقیقه / تهران

تونل / مریم کشکولی زاده / پویانمایی/ ۷ دقیقه / تهران

عروسک / مهدی قربانی / داستانی / ۷ دقیقه / تهران

ساعت : ۱۶ الی ۱۷:۴۰

مثل هرروز / عماد خدابخش / داستانی / ۱۸ دقیقه/ تهران

راز آن درخت/ معین صمدی/ پویانمایی/  ۶ دقیقه / تهران

سه پسر، دو دختر/ مسعود آستانداری/ مستند/  ۲۷ دقیقه / یزد

روزنه/ امیر مهران/ پویانمایی/ ۷ دقیقه / تهران

۱۳۷/ جمشید قدرتی کشه/ تجربی/ ۴ دقیقه / تهران

صبح زود فردا / اعظم نجفیان / داستانی / ۱۸ دقیقه / تهران

پست نگهبانی/ برزو فرشاد/ پویانمایی/ ۶ دقیقه / زاهدان

شرق بهشت / مهدی جوزایی و الهام آقالری / داستانی / ۱۵ دقیقه / تهران

ساعت ۱۷:۵۰ الی ۱۹:۳۰

کامیابی مسک/محمد صادق دهقانی / مستند/ ۲۶ دقیقه /بیرجند 

لالایها/ سارا نامجو/ پویانمایی/ ۵ دقیقه / تهران

چراغ خورشیدی/ آیدا پناهنده / داستانی /۲۵ دقیقه / تهران

توکل/ داود محمدی/ مستند/ ۳۳ دقیقه / ساری

گاز / عابدین محمدی / پویانمایی / ۷ دقیقه / کرمانشاه

آن سوی بنبست/ پوریا حیدری اوره/ داستانی/ ۱۵ دقیقه/ تهران

ساعت:۱۹:۴۰ الی ۲۱:۲۰

مروری بر سینمای کوتاه برزیل

روز پنجشنبه۱۳/۷/۱۳۹۱

ساعت:۹ الی ۱۰:۴۰

جنون شیطان / فاطمه عصار / داستانی/ ۱۷ دقیقه / نیشابور

پایان یک لبخند/ رضا محمدی/ پویانمایی/ ۷ دقیقه / بانه

امیلیا/ روح اله اکبری/ مستند/ ۲۴ دقیقه / ایلام

سی فور/ بهروز باقری/ تجربی/ ۱۰ دقیقه / تهران

عبور / سید مرتضی احمدی / داستانی / ۲ دقیقه / خمینی شهر

خشت های آسمانی/ محمدحسین زینلی تربتی/ مستند/ ۴ دقیقه / مشهد

دور / بهمن طهماسبی پور / پویانمایی / ۲ دقیقه / اردبیل

…. و دیگر هیچ نبود / محمد باقر مفیدی کیا / داستانی / ۳۰ دقیقه / تهران

خانواده چند صدنفری/ فرشید اخلاقی پور/ تجربی/ ۶ دقیقه / تهران

ساعت: ۱۰:۵۰ الی ۱۲:۳۰

مردمک/ محبوبه معافی/ مستند/ ۲۲ دقیقه / کرمان

هدیه آسمانی/ صادق شکیبایی نسب/ داستانی/ ۲۹ دقیقه / یاسوج

یک تا نود و نه / امید مقصودی خوزانی / داستانی/ ۴ دقیقه / خمینی شهر

برای او/ سید مرتضی سبزقبا/ داستانی/ ۱۶ دقیقه/ دزفول

مدار بسته/ کیومرث صمدی طاری/ تجربی/ ۱۵ دقیقه/ تهران

نیم دری / حسین عباس زاده / داستانی / ۱۰ دقیقه / بیرجند

احترام به کودک / کیانوش عابدی / پویانمایی / ۳ دقیقه / تهران

چسب زخم/ مهدی حیدری/ داستانی/ ۱ دقیقه/ شاهرود

به کجا چنین شتابان / امین کریمی / داستانی / ۲ دقیقه / خرم آباد

ساعت:۱۶ الی ۱۷:۴۰

نبرد خلیج فارس / فرهاد عظیما / پویانمایی / ۳۲ دقیقه / مشهد

کورسو / امید عبداللهی / داستانی / ۱۸ دقیقه / تهران

ظغال!/ نوا رضوانی/ مستند/ ۲۶ دقیقه / تهران

جای خالی سکوت / فرشید قلی پور / داستانی / ۶ دقیقه / قزوین

ترازو / رامین رهبر / پویانمایی / ۲ دقیقه / همدان

قرمز / حسین کشاورزی / داستانی / ۱ دقیقه / بوشهر

این بار از پا به خواب می روم/ بابک حاجی آقا بیگی/ تجربی/ ۹ دقیقه / تهران

خوابم می آد … / مهران قربانی / داستانی / ۶ دقیقه / مشهد

ساعت :۱۷:۵۰ الی ۱۹:۳۰

حیران / مجید استکی / داستانی / ۱۴ دقیقه / اصفهان

خواب زده/ حسن خراسانی/ پویانمایی/ ۵ دقیقه / اصفهان

روزی روزگاری در رفح/ محسن اردستانی رستمی/ داستانی/ ۱ دقیقه/ تهران

بوی بنفشه/ امید عبدالهی/ مستند/ ۲۲ دقیقه / تهران

تولد آفتاب/ حامد کاتبی/ پویانمایی/ ۳۰ دقیقه / مشهد

صبا /  رقیه توکلی / داستانی / ۱۵ دقیقه /  یزد

میگرن / احمد نیکفر جام/ داستانی/ ۱۷ دقیقه/ بیرجند

———————————————————————————

 برای مشاهده نسخه تصویری جدول پخش به این آدرس مراجعه کنید

تمامی فیلمهای این جشنواره در بندرعباس در سالن فرهنگ فرهنگسرای طوبی واقع در خیابان آیت الله غفاری برگزار می گردد و ورود برای تمامی علاقه مندان آزاد و رایگان می باشد .

 

اطلاعیه انجمن سینمای جوان پیرامون جشنواره همزمان فیلم کوتاه

انجمن سینمای جوانان بندرعباس پیرمون جشنواره همزمان فیلم کوتاه تهران در بندرعباس اطلاعیه ای  صادر کرد . برای دیدن اطلاعیه به این لینک مراجعه کنید.

اعلام جزئیات برگزاری همزمان جشنواره فیلم کوتاه تهران

به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان بندرعباس:  محمود عسکری رئیس  این انجمن جزئیات برگزاری همزمان  جشنواره بیست و نهم فیلم کوتاه تهران را در بندرعباس بدین شرح اعلام کرد : این جشنواره از روز دوشنبه    10 مهرما  سال 1391  الی 13 مهر ماه سال جاری  در سالن فرهنگ فرهنگسرای طوبی واقع در خیابان آیت الله غفاری ( شهناز سابق )  بر گزار خواهد شد. همچنین وی افزود این جشنواره  به مدت چهار روز و در چهار سئانس برگزاری می شود که همه سئانس های اکران فیلم کوتاه این جشنواره در بعد از ظهر می باشند و جدول زمان بندی نمایش فیلم های این جشنواره در اوایل هفته آینده به صورت تراکت در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد . همچنین وی اضافه کرد این جشنواره در سراسر دفاتر 60 گانه انجمن سینمای جوانان ایران در سراسر کشور و با همکاری ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استانها برگزار می گردد   فیلم های  این جشنواره شامل چهار بخش، فیلم کوتاه داستانی، فیلم کوتاه مستند، فیلم کوتاه انیمیشن ،فیلم کوتاه تجربی و دردو  قسمت ملی و بین المللی  اکران خواهند شد .

عسکری افزود برگزاری این جشنواره فرصت بسیار خوبی برای علاقه مندان به سینما در استان خواهد بود  تا با  آثار برجسته و مطرح داخلی و خارجی آشنا شده و در راستای ارتقائ سطح فیلمسازی استان گام بردارند . لازم به ذکر است .استفاده از  برنامه های  این جشنواره برای عموم علاقه مندان به سینما،  آزاد و رایگان خواهد بود .

منبع خبر» سایت انجمن سینمای جوانان بندر عاس

 



 

من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم

این عنوان بسیار زیبا و جذاب نام رمانی است از محمد رضا صفدری . صفدری که متولد خور موج استان بوشهر است این رمان را در سال 81 منتشر کرده . سالها پیش این رمان را به پیشنهاد استاد تاریخمان ، که او خودش اصالتا رودانی بود خریدم . بعد که رمان را خواندم در جای جای رمان از رودان نام برده شده است حال نمی دانم این رودان رمان  با رودان  استان هرمزگان ارتباطی دارد یا نه ؟! البته روایتی نامعتبر هست که می گوید عده ای از رودانی ها  در منطقه ای  از بوشهر زندگی می کنند .... به هر حال بگذریم .  خوانش رمان بشدت سخت و دشوار است صفدری در واقع خواسته از سبک رئالیسم جادویی برای رمانش استفاده کند. گویی نویسنده رمان صد سال تنهایی را خوانده باشد و بخواهد آنرا ایرانیزه کند. رمان من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم گرچه شاید ماتریال خام، ساختن دنیایی همچون صد سال تنهایی مارکز را داشته باشد، اما گویی این که این ماتریال را در اختیار یک معمار یا بنای نابلد داده باشند و بزند یک ساختمان کج کوله بسازد.  در واقع همه آتش ها از گور صد سال تنهایی بر می خیزد البته صد سال تنهای رمانی است که بشدت این این حس را پس از خواندن در مخاطبش ایجاد می کند، برای ساختن جهانی مشابه آن. حال چه نویسنده حرفه ای باشد چه غیر حرفه ای . در واقع به نظر من صفدری بیشتر خواسته با  استفاد از این شیوه بیانی روایی،  بیشتر خاطرات دوران کودکی در سرزمینش را بیان کند . خواندن این رمان به هیچ کس توصیه نمی شود ! چون احتمال دارد پس از خواندنش دچار عوارض جانبی همچون سر درد، اسپاسم و درد کشیدگی عضله دست چپ شود مثل من . به هر حال صفدری تلاشش را کرده و این تلاش ستودنیست .

تا یادم نرفته بگویم در رمان نامها، اتفاقات ،باورها یا بازیهای محلی هست که بشدت به هرمزگان نزدیک است ودرواقع می شود گفت یکی است !


 تحلیلی از این رمان را اینجا بخوانید .


در بخشهایی ازین کتاب اینگونه نوشته شده :


... به همه نشان داد که شاخه های مو اول ، شاید یک سالی بیشتر، از پس و پیش و پهلوهای اسب پیچیده و گره دار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و می شد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست می نماید که اسب است یا روزگاری اسبی در سایه این شاخه های سر گردان و توی خود پیچیده ایستاده بوده است، اگرچه نوذر رشته های خشک و پیچیده را از استخوانها جدا می کرد و شاخه های از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودر روی آن ها باز هم نمی شد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده در خود و به بالای خود...

{ صفحه 204 رمان من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاک نوشته محمد رضا صفدری نشر ققنونس 1381- برنده جایزه بهترین رمان سال 81 نویسندگان و منتقیدین مطبوعات . جایزه ادبی اصفهان }


تولد روحا

امروز مصادف است با تولد دوست عزیزم روحا بلوچی . او که یکی از مطرح ترین عکاسان استان در این چند سال اخیر است و ما افتخار داشتیم که در یک فیلم مستند در کنار ایشان باشیم و از هنرشان بسیار استفاده کنیم .

روحا بلوچی در سال 1386 در فیلم مستند - تجربی د هند آف گاد .the hand of god به عنوان تصویر بردار این فیلم به ما کمک فراوانی کردند . در واقع این فیلم مستند با ایده ای از عکسهای روحا ساخته شده و یکی از موفق ترین فیلمهایی هست  که ما تا الان ساختیم .به شکلی که فیلم د هند اف گاد در سال 1386 در جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران حضور داشت و مورد استقبال نیز قرار گرفت و در همان سال در جشنواره دوم فیلم اردیبهشت نیز موفق به دریافت بهترین  فیلم مستند تجربی جشنواره شد و همچنین در جشنواره منطقه ای فیلم کوتاه سنندج نیز حضور داشت که اتفاقا به نمایندگی از گروه سازنده فیلم رو حا در جشنواره سنندج حاضر بود البته به همراه چند نفر دیگر از فیلمسازان هرمزگانی از جمله خوبیار سالاری ماشالله راجی - مسعود دیرباز که به نمایندگی از شهاب آبروشن و چند نفر دیگر که اسمشان در خاطرم نیست در این سفر جشنواره ای حضور داشتند . همچنین این فیلم یکی از فیلمهای مورد علاقه استاد محمد رضا اصلانی نیز هست به شکلی که فیلم را  در کلاس برای دانشجویانشان به نمایش گذاشتند و همچنین دیگر اساتید که به ما لطف داشته و از اظهار نظرهای دلگرم کننده اشان سپاس گذارم . و همه اینها را مدیون دوست عزیزم روحا بلوچی هستم و تولدش را تبریک می گویم .

------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت : نامی از شهاب آبروشن بردم بد نیست بدانید او ( فیلمساز هرمزگانی) جدید ترین فیلم کوتاهش را با نام ترس از آرامش به تازگی ساخته است  و همین جا به او و همکارانش خسته نباشید می گویم و منتظر دیدن این فیلم هستم . برای دیدن اخبار این فیلم به وبسایت شهاب مراجعه کنید .

همنوایی شبانه ارکستر چوبها

این نام کتابی ست از رضا قاسمی یکی از نویسندگان با سابقه کشور که دستی هم بر نمایشنامه نویسی دارد و همچنین موسیقی . این کتاب را سالهاپیش به پیشنهاد مسعود رحمتی( وقتی ازو خواستم چند کتاب خوب را معرفی کند و یا اگر درست خاطرم باشد درمورد اینکه  کتاب * من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم *یک داستان پست مدرن است که در مخالفت گفت نه اینطور نیست و من گفتم پس چه کتابی این قابلیت را دارد و این کتاب را پیشنهاد کرد )  خریدم و تازه موفق به خواندنش شدم ! خوانش کتاب کمی برایم دشوار بود .دشوار بود چون  اساسا دنیای نویسنده را دوست نداشتم ! اما کتاب قابل تاملیست . و همچنین از آثار صادق هدایت و کافکا و مارکز میشود گفت  در ساختن جهان کتابش الهام گرفته بود. که این موضوع بشدت پس از خواندن چند صفحه ای  خودش را نشان میداد . به هر حال این کتاب

برنده ی جایزه ی بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ بنیاد گلشیری 

رمان تحسین شده ی سال ۱۳۸۰ جایزه ی مهرگان ادب 

برنده ی بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات بوده است .

 در بخشهایی ازین کتاب اینگونه نوشته شده :


تاریخچه ‏ی اختراع زن مدرن ایرانی بی شباهت به تاریخچه‏ ی اختراع اتومبیل نیست. با این تفاوت که اتومبیل کالسکه ‏ای بود که اول محتوایش عوض شده بود (یعنی اسب‏هایش را برداشته به جای آن موتور گذاشته بودند) و بعد کم‏ کم شکلش متناسب این محتوا شده بود و زن مدرن ایرانی اول شکلش عوض شده بود و بعد، که به دنبال محتوای مناسبی افتاده بود، کار بیخ پیدا کرده بود. (اختراع زن سنتی هم، که بعدها به همین شیوه صورت گرفت، کارش بیخ کمتری پیدا نکرد). این طور بود که هرکس، به تناسب امکانات و ذائقه‏ ی شخصی، از ذهنیت زن سنتی و مطالبات زن مدرن ترکیبی ساخته بود که دامنه‏ ی تغییراتش، گاه، از چادر بود تا مینی‏ژوپ. می‏خواست در همه‏ ی تصمیم‏ها شریک باشد اما همه‏ ی مسوولیت‏ها را از مردش می‏خواست. می‏خواست شخصیتش در نظر دیگران جلوه کند نه جنسیتش اما با جاذبه ‏های زنانه ‏اش به میدان می‏آمد. مینی‏ژوپ می‏پوشید تا پاهایش را به نمایش بگذارد اما، اگر کسی به او چیزی می‏گفت، از بی‏چشم‏ورویی مردم شکایت می‏کرد. طالب شرکت پایاپای مرد در امور خانه بود اما در همان حال مردی را که به این اشتراک تن می‏داد ضعیف و بی‏شخصیت قلمداد می‏کرد. خواستار اظهار نظر در مباحث جدی بود اما برای داشتن یک نقطه ‏نظر جدی کوششی نمی‏کرد. از زندگی زناشویی‏ اش ناراضی بود اما نه شهامت جدا شدن داشت، نه خیانت. به برابری جنسی و ارضای متقابل اعتقاد داشت اما، وقتی کار به جدایی می‏کشید، به جوانی‏اش که بی‏خود و بی‏جهت پای دیگری حرام شده بود تاسف می‏خورد.

{صفحه 90 کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوبها نوشته رضا قاسمی نشر نلیوفر 1384 چاپ ششم }

کافه پیانو

کافه پیانو نام کتاب داستان نیمه بلندی است نوشته فرهاد جعفری .او که اصالتا خراسانی است این کتاب را سال 86 منتشر کرده و تا سال 87 به چاپ بیستم رسیده! و اصولا کتابهایی که به این تعداد چاپ می رسند برای خوانندگان همیشگی کتاب در کشور یا حداقل برای من جذاب خواهد بود . که بدانم نویسنده چه نوشته که این همه مورد استقبال قرار گرفته است و یا اساسا ذائقه مخاطبین کتاب در کشور ما چگونه است . کتاب را که خیلی وقت بود در کتاب خانه مان موجود بود را برداشتم و خواندم . کتابٍ همچین استخوان داری نبود ولی قابلیت بهتر شدن را نیز داشت . مهمترین چیزی که ، هم در کتاب فرهاد جعفری و هم باقی نویسندگان اخیر کشور به چشم می خورد از جمله کتابی که در پست قبلی معرفی کردم ( از پائولوکئلیو متنفرم ) هم بود یک جور زور زدن برای روشنفکر نمایی است این که نویسنده ها یا سهوا نمی دانند یا عمدا نمی خواهند بدانند که شخصیت نویسنده از پس و پشت کلمات خود را فریاد می زند . لذا آقایان با به رخ کشیدن کتابها یا فیلمها و یا کارهایی ازین قبیل که دور برشان است ب مخاطب  و با ورود بیش از حدشان به داستان می خواهند چه چیز را دنبال کنند!  نمی دانم البته این ارجاعت در کار نویسنده های خارجی از جمله سلینجر که از نویسندگان مورد علاقه جعفری هست نیز دیده می شود.  و گویی در آثار آنها به خوبی می نشیند و یا قول منتقد سینما یی مشهور کشور در آن داستانها درآمده است ، اما در کار دوستان وطنی در نمی آید ! در نمی آید چون ساختگیست چون نویسنده اصلا این فضاها را لمس نکرده است . و متوجه این نیستند که کلمه چیز شوخی برداری نیست .مثل اسلحه می ماند نمی شود باهاش شوخی کرد و دست کمش گرفت. اگر دست کمش بگیری می زند کار دست داستان و نویسنده اش می دهد ! در پایان یاد آوری کنم نویسنده این کتاب در سالهای گذشته حاشیه های بسیاری را به دنبال داشته و حسابی جنجال آفرید در این لینک خودتان بخوانید .


در بخشهایی از این کتاب انگونه نوشته شده است :

و گفتم بیشتر از خودم دلم برای گل گیسو می سوزد. که اگر ازش توی مدرسه بپرسند بابات چه کاره است باید چه جوابی بهشان بدهد . فکرش را می کنم که مجبور است یک جواب پرتکی بدهد در حالی که خوب می داند بابایش قهوه چی است ، حالم گرفته می شود و همه اش خودم را سرزنش می کنم که چرا نتوانسته ام بابای بهتری برایش باشم که بهش افتخار کند. که بتواند سرش را بالا بگیرد .

خیز برداشت که بگوید تقصیر خودم است که توی مصاحبه گزینش وکالت ، به آن بابایی که می خواسته پرسشهای احکام ، ازین جور چیزها بپرسد گفته ام محال ممکن است به سوال هایش جواب بدهم چون خلاف قانون است . 

{صفحه 79 از کتاب کافو پیانو نوشته فرهاد جعفری نشر چشمه چاپ دهم }


از پائولوکوئلیو متنفرم

این نام کتابی است نوشته حمیدرضا امیدی سرور که که به تازگی خوانده ام یک رمان بازاری عاشقانه که نویسنده سعی داشته با ارجاعاتی به متنهای دیگر از جمله دنیای ادبیات و سینما بار روشنفکرانه رمانش را بالا ببرد، اما موفق نبوده است و رمان در همان حد و اندازه کارهای فهمیه رحیمی و  ر . اعتمادی باقی می ماند ! گرچه خود نویسنده بارها در این رمان به شکلی این نویسنده ها را مورد شماتت قرار داده و اما خودش نیز چیزی فراتر از آنها ارائه نمی کند . در بخشهای از این رمان بازیهای فرمی صورت گرفته از جمه فاصله گذاری های متعدد و شکستن زاویه دید یکپارچه رمان و همچنین اشاره بیش از حد به آثار برجسته ادبیات ایران و جهان اما هیچ کمکی به جذابیت این اثر نکرده اند بلکه به نظر می آید داستان خیلی بی مورد کش آمده است !

 ساکنین شهر بندرعباس می توانند این کتاب را از کتابفروشی پنج استاد واقع در خیابان دانشگاه تهیه کنند .


در بخشهایی ازین کتاب اینگونه نوشته شده :

 

گلاره گفت: پس حقته ... توی این وضعیت به منم  داری دروغ می گی !

عصبی و ناراحت گفتم : خب تو بگو چیکار کردم ؟

- واقعا چطوری دلت اومد با غزل قرار بذاری بعد ول کنی با مهناز بری ؟

اگر دود از لای صفحات کتاب بلند شد تعجب نکنید ! این دودی ست که باشنیدن حرف گلاره از سرم بلند شد .عجب گندی زده بودم به خودم گفتم : نامردی اگه نری کافه صفامنش نامرد رو با خاک یکسان نکنی !

و مجبورد شدم بزنم زیر کل ماجرا : کی همچین حرفی زده ؟

- رضا انتضار نداشتم ! به صاحب کافه سپردی به غزل دروغ بگه اون وقت دوست غزل تو رو با یه دختر دیگه دیده با نشونی های مهناز .

وا رفتم و برای لحظه ای سکوت کردم گلاره انگار منتظر من بود چیزی بگویم . به خیال خودم خیلی زرنگ بودم اما حواسم به این توصیه معروف چخوف نبود که اگر در داستان تفنگی روی دیواری آویزان باشد بالاخره باید در جایی از داستان شلیک کند . اما از بخت بد حالا هم که شلیک کرده بود ،مستقیم  گلوله اش را زده بود توی مخ من ! یاد مهسا افتادم که آن روز ............

{صفحه 263- رمان از پائولوکئلیو متنفرم - حمیدرضا امیدی سرور - نشر آموت - 1390}

 

صد سال تنهایی

سرانجام صد سال تنهایی !!

از سالها پیش دو جلد کتاب صد سال تنهایی در قفسه های کتابخانه امان بود . هر دو ترجمه بهمن فرزانه . من بارها و بارها در طی سالیان متمادی مبادرت به شروع و خواندن این کتاب کرده بودم . به شکلی که هجوم برای خواندن این کتاب را می شود به چند دوره تقسیم کرد دقیقا مثل دوره های زمین شناسی  همچون ترنری یا کواترنری یا دوره های  تقسیم تاریخی همچون  دوره پارینه سنگی، دوره نوسنگی دوره تیر کمان شاه و غیره .... خلاصه سرتون رو به درد نیارم ابتدا فکر می کردم مشکل از ترجمه بد کتاب است رفتم و یکی دو ترجمه دیگر  از کتاب را خریدم اما بازهم افاقه نکرد.حتی اطرافیان می گفتند که ترجمه بهمن فرزانه بهترین است و اشتباه کرده ای ترجمه های دیگر را گرفته ای . دوباره رفتم همان دو نسخه ترجمه بهمن فرزانه  که سابقا در خانه موجود  بود را بخوانم .بازهم مشکل حل نشد. تا مدتی فکر lمی کردم بخاطر نو ع فونتها و چاپ بد و بوی بد  ناشی از کهنه گی آن نمی شود کتاب را خواند! . نمی دانم همه اینها نبود ! تا اینکه با چند تمرین خواندن دست گرمی خودم را برای خواندن این کتاب آماده کردم و می دانستم و همیشه با خود فکر  می کردم که اگر صد سال تنهایی را نخوانم انگار هیچ نخوانده ام . و سرانجام  گویی بدون  اینکه خودم متوجه شوم در یک عصر تابستانی صد سال تنهایی به سراغم آمد . و خواندمش !!. در باره کتاب چیزی برای گفتن ندارم مثلا شرحی تحلیلی خدای نکرده نقدی که اساسا کار من نیست . ابتدا می خواستم در این پست  از وبلاگ بنویسم ، صد سال تنهایی بدون شرح . اما نشد . فقط چیزی که می توانم بگویم  اینست که اگر کتاب را نخوانده اید و در سایتهای مختلف اینتر نتی و در پستهای مختلف نمی دانم چی چی کتاب و چی کتاب و این حرفا حتما دیده اید که نوشته شده مثلا 50 یا 100 کتابی که باید قبل از مرگ خواند ! این مزخرفات را دور بریزید .توصیه می کنم تنها کتابی که قبل از مرگ بخوانید صد سال تنهایی است و بس . بخوانید و به این فکر کنید که چگونه یک بشر قادر به آفریدن  چنین تخیلی است اساسا در مغر مارکز چه چیز بوده است و به قدرت قوه تخیل یک نوع  از بشر توجه کنید .

صد سال تنهایی تنها یک کتاب رمان نیست،  صد سال تنهایی  به مفهوم کلمه یک اثر هنری است . و شاید فراتر از آن .


پی نوشت : یکی از سخت ترین کارها انتخاب از بخشی از این کتاب برای بازگو کردن در این جاست دقیقا مثل داستانش که به هیچ وجه نمی شود تعریف کرد .

 اما در بخشهای از کتاب اینگونه نوشته شده است :

با این حال هر چه کار می کردند و هر چه پول در می آوردند وبه هر حیله متوسل می شدند ، و هر چه برای بدست آوردن پول کافی زندگی ،سکه ها را این رو  وآن رو  می کردند فرشتگان نگهبان آنان از شدت خستگی به خواب عمیقی فرو رفته بودند . در ساعات بیخوابی شمارش پول خرد از خود می پرسیدند که آیا در دنیا چه اتفاقی افتاده است که دیگر حیواناتشان به آن برکت و سر سام گذشته زادو ولد نمی کنند و چرا پول به آن سهولت از میان دستها لیز می خورد و می رود و چرا کسانی که تا چندی قبل در ضیافتها  ،دسته دسته اسکناس آتش می زدند و  حالا از گرانی شش مرغ به قیمت دوازده سنتاوو آه و ناله سر می دهند و آن را به پای گرانفروشی و دزدی می گذارند . آئورلیانوی دوم بی آنکه چیزی بگوید فکر کرد تقصیر از دنیا نیست بلکه تقصیر به گردن گوشه مرموزی از قلب پتراکوتس است که در زمان باران اتفاقی در آن رخ داده که حیوانات را عقیم و پول را کمیاب کرده است . بخاطر این معما چنان در قلب او کاوش کرد که به جای منفعت ، در آن عشق یافت . وقتی خواست او را وادار کند که دوستش داشته باشد ، خود باردیگر  عاشقش شد . پتراکوتس نیز با افزایش عشق او عشقش نسبت به او روز به روز بیشتر می شد و اینچنین در بحبوحه خزان عمر بار دیگر به خرافت جوانی معتقد شد که فقر ، بردگی عشق است .

{صفحه 288 - صد سال تنهایی -  1967 - گابریل گارسیا مارکز - ترجمه بهمن فرزانه - انتشارات امیر کبیر }

تولد یک مهرداد و سینما

امروز 21 شهریور تولد دوست عزیز و دیرینه ام مهرداد امیرزاده است که بر حسب اتفاق روز سینما هم هست. تولد مهرداد و روز سینما رو بهش تبریک میگم و براش آرزوی سلامتی دارم .

در این عکس که سال 1386 درتهران در  منزل استاد حسین احمدی نسب گرفته شده از سمت چپ مهرداد  امیرزاده کارگردان  فیلم مستند سبابه بر رنگ ،  پیرامون زندگی استاد حسین احمدی نسب نقاش  و نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر برجسته هرمزگانی اهل میناب و ساکن تهران ، و نفر دوم  رضا تیموری از فیلمبرداران برجسته سینمای ایران  و نفر سوم خود استاد احمدی نسب حضور دارند . عکس را هم با اجازه تون بنده گرفته ام .

یک هشدار سینمایی

این یک هشدار سینمایی است !.

پس از اعلام اسامی فیلمهای راه یافته به بیست و نهمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران و  عدم حضور هیچ نماینده ای از هرمزگان در بخشهای اصلی  این جشنواره نکات قابل تاملی به ذهن می رسد !

نکاتی که حتما قابل بررسی و پیگیری خواهد بود،  مخصوصا از سوی سینماگران و بلاخص مدیران سینمایی استان هرمزگان که چرا چنین شده است .؟! هر چند که  چند سالی هست که هرمزگان حضور کم فروغی از نظر کمی در این جشنواره داشت ، و در سال یکی دو تا فیلم در این جشنواره راه می یافتند، اما امسال به یکباره هیچ نماینده ای از  سینمای هرمزگان در جشنواره نیست . این نکته می تواند موضوع یک گزارش چالشی ژورنالیستی باشد و اگر ما روزنامه محلی درست و درمانی داشتیم می شد این بحث را بشدت پیگیری کرد . و روزنامه به عنوان چرخ چهارم دموکراسی می توانست این موضوع را به خوبی آسیب شناسی کند . اما  حالا که از همچین نعمتی ( رسانه - روزنامه - مجله و...) به بهره ایم حداقل مدیران سینمایی خودشان می توانند این موضوع را با برگزاری جلسات تخصصی مورد بررسی و آسیب شناسی قرار دهند و علت ها را پیدا کرده و در راه رفع آن بکوشند . به امید روزی که سینمای هرمزگان به دوران طلایی خود که همانا حداقل سالی 5 نماینده از سینمای هرمزگان در جشنواره حضور داشتند و یا حتی بیشتر و بهتر از آن برسد / آمین .

لینکهای زیر شامل اسامی فیلمهای راه یافته در بخشهای مختلف جشنواره 29 ام فیلم کوتاه تهران است .

1- داستانی


2- مستند


3- تجربی


4- پویانمایی


گزارشات کانون فیلم

دوست خوبم ادریس در وبلاگش  آبی - صورتی گزارش حضور هفتگی خود را از کانون فیلم انجمن سینمای جوان بندرعباس می نویسد، برای مطالعه این گزارشات می توانید به این ادرس مراجعه کنید .

تمرین فریاد

تمرین فریاد

خیلی وقت بود هرمزگانی ها منتظر حضور یکی از تیمهای فوتبالشان در لیگ برتر بودند . فوتبال هرمزگان هم مثل باقی شاخه ها به غیر از موسیقی حضور کم فروغی را در عرصه ملی داشته است .

البته سالهای خیلی دور بوده اند افرادی ،که از هرمزگان در تیمهای مختلف ملی در مقاطع مختلف حضور داشته اند . به عنوان نمونه در تکواندو برادران دانش ، در دو و میدانی بلالی پور و در فوتبال عباس سرخاب و فرامرزی یا در سالهای قبل تر ، در زمانی که مرحوم صالح سنگبر هم دوره ای  پرویز قلیج خانی در تیم ملی بود و هم دوره ای هایش از بندرعباس در تیم منتخب جوانان ایران بازی می کردند از جمله علی غلامی تازیانی و دیگران .....

تا اینکه هرمزگان و لرستان آخرین استانهایی بودند که فوتبالشان به لیگ برتر راه یافت . خب البته لیگ برتر به دلیل توی چشم بودن و نگاه ویژه فضای رسانه ای کشور به آن و  به خصوص هنگامی که تیمهای مختلف با دو  تیم مطرح استقلال و پرسپولیس بازی می کنند، اهمیت ویژه ای پیدا می کند . و این برای مسئولین و مردم هر استان یک جذابیت و یک فرصت به حساب می آید . حالا اینکه چرا هرمزگان بازیکنان بومی را در سطح ملی آنچنان که باید و شاید در تیمهای آلومینیوم و شهرداری ندارد؟ یک بحث مفصل کارشناسی می طلبد و در حیطه کاری من نیست و مسئولین و کارشناسان تربیت بدنی و ورزش استان باید در این باره حرف بزنند و چاره اندیشی کنند . که البته بنده دلایل شخصی خود را دارم که به موقع در فرصتی دیگر خواهم نوشت .

خلاصه پس از این مقدمه خدمتان عارضم ،همان گونه که  در پست قبلی اشاره کردم بعد از خواندن کتاب فوتبال علیه دشمن نوشته سایمون کوپر و ترجمه عادل فردوسی پور، جو مرا گرفت و رهسپار ورزشگاه خلیج فارس شدم. روزی که تیم آلومینیوم هرمزگان و صنعت مس کرمان مسابقه داشتند . وقتی به ورزشگاه رسیدم ده دقیقه از بازی شروع شده بود. اما همچنان تماشاگرانی مثل من که تعداد شان زیاد بود سرازیر ورزشگاه می شدند. صفهای نسبتا طولانی برای خریدن بلیت ایجاد شده بود. من  و خیلی های دیگر فکر می کردیم بازی مجانی است ! و این شاید به خاطر گزارشی بود که در برنامه نود از بازی آلومینیوم و سایپا پخش شده بود که در آن یک تماشاگر هرمزگانی گفته بود : ما در ورزشگاهمان پول نمی گیریم و تیم سایپا هم نباید پول بگیرد !. ما فکر کرده بودیم که دیدن بازی مجانی است، که اینطور نبود. باید برای ورود سه هزار تومان میدادیم که البته برای جایگاه وِیژه یا همان وی آی پی 5 هزار تومان بود . بلیت سه هزا تومانی خریدم و وارد استادیوم شدم . استادیوم خلج فارس نسبتا بزرگ و شیک و نوساز به نظر می رسید . این استادیوم 20 هزار نفر گنجایش دارد به گفته مسئولانش البته ! . و در بهترین نقطه شهر بندرعباس واقع شده، پشت شهرک مسکونی الاهیه و دیداس و نرسیده به چهارراه پگاه ،بر روی یک تپه بنا شده است .  نیروهای امنیتی بشدت نظم و انضباط ورزشگاه را کنترل میکردند. فضا نسبتا آرام بود. جو خاصی بیرون ورزشگاه وجود نداشت و فقط نکته ای که به چشم می خورد پشت در ماندن جوانان و نوجوانانی بود که درخواست داشتند مجانی وارد وزشگاه شوند و بازی تیم استانشان را تماشا کنند، که از حضور آنها ممانعت می شد. البته چنتایی را نیروهای انتظامات زیر سیبیلی رد می کردند. اما به تعداد زیادی این اجازه را نمی دادند. بعضی از تماشاگران پشت در مانده، یواشکی به هم می گفتند که اگر ده دقیقه از بازی بگذرد ، کلا درب استادیوم را باز می کنند و می توانند وارد شوند . خیلی ها منتظر این موقعیت پشت درهای بسته بودند .

وارد استادیوم که شدم جمعیت حدود 5 یا 6 هزار نفری نشسته بودند. خیلی سرو صدایی به گوش نمی رسید .جمعیت کماکان داشتند جاگیر می شدند .من هم رفتم و در  بالاترین ردیف صندلی ها در سمت جنوب  غربی ورزشگاه نشستم. دید خوبی مشرف به زمین مسابقه داشتم. بازی در جریان بود که از گوشه و کنار فریادها و تشویقهایی شنیده  می شد. در ظلع جنوبی ورزشگاه یک گروه 50 نفری از طرفداران تیم مس کرمان حضور داشتند که بشدت تیمشان را با فریاد (( صنعت مس با غیرت )) تشویق می کردند ! همراه خود شیپور وطیل بزرگ  آورده بودند . این گروه 50 نفری جوری تشویق می کردند که  کل ورزشگاه مبهوت این سرو صدا ها شده بودند! به شکلی که بندرعباسیها فکر نمی کردند این گروه 50 نفری بتوانند ورزشگاه را قبضه کنند و صدایشان از طرفداران 5 هزار نفری آلومینیوم هرمزگان بیشتر بود.!

بندری ها ساکت بودند به غیر از تعدادی که با طبل بزرگی با تشویقهای یواششان آنرا همراهی می کردند. در این حین بازی متعادل پیش می رفت،  و هر دو تیم حمله هایی را روی  دروازه های یکدیگر ترتیب می دادند. تماشاگران کرمانی بر شدت تشویقهایشان افزودند. و صدایی از تماشاگران آلومینیوم در نمی آمد تا اینکه در گوشه ای از  ورزشگاه تعدادی از تماشاگران بندرعباسی که در ساختن شعار و فریاد های لازم مشکل داشتند ( که این خودش یک بحث ریشه می طلبد ) یک شعاری را در آن واحد و در لحظه ساختند و یکصدا فریاد زدند: (( کرمونیٍ شیره ای )) همین که این شعار شنیده شد بندرعباسی های  کل ورزشگاه که از سرو صدای زیاد تماشاگران  کم کرمانی به تنگ آمده بودند و با کشف این شعار به وجد ، یکصدا فریاد  زدند کرمونی شیره ای ! تماشاگران آلومینیوم این شعارشان را با تمسخر و خنده ی هستیرک همراه کردند و در این بین تماشاگران کرمانی ساکت بودند و گوش میدادند .!!  حساب کنید چنتایی از تماشگران بندری که  خودشان دستی بر شیره داشتند یکصدا فریاد می زدند:  کرمونی شیره ای !!! و این جای تعجب داشت و داشتم از تعجب شاخ در می اوردم .!

تماشاگران  هموطن عزیز کرمانی که  چاره ای  ندیدند ، تا اینکه دست به یک حرکت انتحاری زدند و با همان  ریتم تشویق فوتبالیشان فریاد زدند،، تشکر تشکر ، تشکر تشکر !! با شنیدن این فریاد ماخوذ به حیای طرفداران تیم مس کرمان کم کم بندرعباسی ها  نیز خجالت کشیدند و این شعار زشت را علیه آنها به کار  نبردند! و به تشویق تیم خودشان مشغول شدند . در این حین و بین یک موقعیت بسیار خوب پشت هجده قدم تیم مس نصیب بازیکنان تیم آلومینیوم شد که بازیکن برزیلی این تیم {دسوزا} با یک ضربه محکم توپ را وارد دروازه مس کرد و ورزشگاه منفجر شد از شادی و هیجان و فریاد ..............(+1)

در اواخر نیمه اول بود که تماشاگران تیم آلومینیوم همچنان مشغول شادی بودند که ناگهان  تماشاگران تیم مس اقدام به دادن شعار{ اکبر ضد فوتبال} نمودند ! در واقع اشاره اشان به اکبر میثاقیان سر مربی تیم آلومینیوم بود که معروف است که فوتبال را به شکل دفاعی و بسته بازی می کند . در ادامه طرفداران تیم  هرمزگان تماشاگران تیم مس را هو کردند و بشدت از این شعار آنها بر آشفته شده بودند، اما کرمانی ها ادامه دادند اکبر ضد فوتبال ، اکبر ضد فوتبال،  صدایشان بیشتر از 5 هزار نفر بندری به گوش می رسید !!

به نظرم طرفداران تیم آلومینیوم هرمزگان باید فکری به حال فریاد هایشان  و شعارهایشان بکنند و این خودش مساله ای است. درواقع فریاد هم تمرین لازم دارد ! این جای تعجب دارد که چطور ممکن است صدای 5 هزار نفر کمتر شنیده شود از صدای 50 نفر ؟!! این باید بررسی شود !!

خلاصه بازی با همان نتیجه یک بر صفر به نفع تیم آلومینیوم در نیمه اول به پایان رسید و در شروع وقت استراحت بین دو نیمه بود که بندریها برگ برنده ی خود را رو کردند. زمانی که از طرف مسئولین ورزشگاه موسیقی محلی ریتمیک با ریتم لنگ بندری با صدا و گویش و لحنی بندری  از طریق باندهای صوتی بسیار قوی  استادیوم پخش شد، که ناگهان تمامی سرها، نگاه ها ،دستها ، دوربینها و موبایلها به سمت کنار جایگاه ویژه ورزشگاه چرخید، و ملت دنبال چیزی می گشتند و من هم !. که بله جانم برایتان بگوید آقایی به نام غلام زارعی بشدت موسیقی را همراهی می کردند! دیدن این صحنه برای تماشاگران هیجانش بیشتر بود از تماشای خود بازی فوتبال ! و بشدت ورزشگاه را تحت تاثیر خود قرار داده بود . حرکات موزون آقای غلام زارعی به حدی جذاب بود که اصلا قابل وصف نیست ! فقط ای کاش یک دوربین با کیفیت داشتم ( البته باموبایلم فیلم گرفته ام که لینکش را برایتان می گذارم) تا قیافه تماشاگران کرمانی را در  این لحضه به خوبی ثبت و ضبط می کردم ! کرمانی های طرفدار مس که تعدادشان به 50 نفر هم نمی رسید ایستاده بودند  و  انگار در جایشان  خشکشان زده باشد ! گویی یک آدم هنر دوست برود در موزه هنری و در مقابل آثاری از رامبراند و پیکاسو و میکل آنژ قرار بگیرد و مجذوب این آثار هنری شود! و بخواهد از نزدیک آنها را لمس کند ، مات و مبهوت این صحنه بودند! . ناگهان موسیقی که در وسط حرکات موزون غلام زارعی می خواست اوج بگیرد ،قطع شد .! و تماشاگرانی که می رفت کم کم  حرکات موزونشان سرو شکلی به خودبگیرد ناکام مانده بودند ، بافریاد های زیاد و خشم آلود خود اعتراض کرده و مسئولان ورزشگاه را مجبور کردند که این ترک از موسیقی را برای چندمین بار {پلی} کنند !! و تماشاگران آلومینیوم نیز آقای غلام خان زارعی  را در این حرکات همراهی مبسوطی کردند و هیجانها را  آزاد کردند و شعف را یکپارچه نمودند.  توصیف اینگونه از صحنه ها  بیشتر از این از  قلم این حقیر بر نمی آید،  نیاز به نویسنده ی  قدر تری هست برای وصف هیجانات اینگونه صحنه ها !(2++3)

نیمه دوم بازی شروع شد مکانم را در ورزشگاه تغییر دادم و به سمتی دیگر رفتم تا با  زاویه دیگری بازی را تماشا کنم . در نیمه دوم  بازیکنان آلومینیوم دو موقعیت صد در صد و مسلم گلزنی را از دست دادند که  به شدت اعتراض تماشاگران را به همراه داشت .

سر انجام بازی با همان نتیجه 1- بر صفر به سود تیم آلومینیوم به پایان رسید تا آلومینیوم هرمزگان در اولین سال حضور خود لیگ برتر و در کل حضور هرمزگان در  بالاترین جایگاه فوتبالی کشور، سرانجام طعم برد را بچشد و این مصادف بود  با تماشای بازی از نزدیک این تیم  از سوی اینجانب  .! در واقع پا قدم بنده بوده است (:

من سالیان پیش به ورزشگاه آزادی تهران رفته بودم البته نه برای دیدن بازی تیمهای استقلال و پرسپولیس بلکه برای دیدن بازی فجر سپاسی و سایپا ، زمانی که منصور پور حیدری مربی تیم فجر بود. و همچنین چند باری هم به ورزشگاه تختی بندرعباس رفته بودم ، برای تماشای بازی تیم خواجه عطا ،زمانی که عقیل مرادی بهترین گلزن این تیم بود و از نزدیک بازی فوتبال  را در ورزشگاه دیده بودم .

اما در بازی آلومینیوم بود که به یقین رسیدم فوتبال هیجان ، شور و نشاط وصف نشدنیی  به همراه دارد ، که اساسا قابل مقایسه با تماشای یک فیلم سینمایی خیلی خوب در سالن سینما نیست و سینما در این مورد  به گرد پای فوتبال هم نمی رسد.  این جمله معروف بسیار درست  است که فوتبال ورزش توده هاست . فوتبال امید اقشار پایین دست اجتماعی است . فوتبال انرژی نهفته یک ملت را آزاد می کند . فوتبال و استادیوم فوتبال، مکانی برای فریاد زدن تمامی رنجهای بشری است .

پی نوشت:  در لینکهای زیر می توانید تصاویر مربوط به این بازی را که  با دوربین موبایل گرفته ام ببینید .

لینک مربوط به گل بازی +


لینکها ی 2و +3

 

 

 

 

فوتبال علیه دشمن

تازه ترین کتابی که خوانده ام کتابی بود نوشته سایمون کوپر به نام فوتبال علیه دشمن با ترجمه عادل فردوسی پور ! . سایمون کوپر یک خبرنگار انگلیسی است که در سال 1993 این کتاب را منتشر کرده و پیرامون رابطه فوتبال و سیاست است . او برای نوشتن این کتاب به 22 کشور جهان سفر کرده و با برخی از بزرگترین مربیان ،بازیکنان و مدیران فوتبالی جهان مصاحبه کرده است . کتاب بشدت روان و جذاب است و خواننده پس از شروع کتاب دوست دارد یه کله تا ته کتاب را پیش برود . نکته ای که در مورد این کتاب هست شهرت فزاینده مترجم آن ،عادل فردوسی پور است که در ایران بیشتر از سایمون کوپر شهرت دارد و یکی از دلایل پر فروش بودن این کتاب ترجمه عادل فردوسی پور بوده است بی شک . عادل فردوسی پوری که خودش به تنهایی قابلیت این را دارد که کسی در مورد  تاثیرات حضورش در فوتبال این مملکت کتابی بنویسد ! یکی از تاثیرات خواندن این کتاب بر من این بود که پس از تمام شدنش همان بعد از ظهر تصمیم گرفتم به دیدن بازی آلومینیوم هرمزگان و مس کرمان در ورزشگاه خلیج فارس بروم که در پستهای بعدی گزارش این حضور در ورزشگاه را می نویسم . و توصیه می کنم فوتبال دوستان هرمزگانی نیز این کتاب سایمون کوپر را حتمن بخوانند !!

  بندرعباسی ها می توانند این کتاب را از کتابفروشی 5 استاد واقع در خیابان دانشگاه بخرند و بخوانند .

در مقدمه مترجم در این کتاب اینگونه نوشته شده است :


زندگی جنگ و دیگر هیچ بخشی از عنوان کتاب مشهور اوریانا فلاچی است. معادل واژه زندگی در این نام زیبا ، برای من فوتبال است . فوتبال یعنی زندگی . روزی که یک اتفاق فوتبالی نیفتد معنای یک روز نافرجام را دارد . انگار خورشید مثل همیشه غروب نمی کند ! خلا فوتبالی یکی از دردهای مشترک عاشقان فوتبال است که شاید بسیاری از خوانندگان این کتاب هم آن را تجربه کرده باشند ، و تابستان 88 گریبان مرا هم گرفت . مصدومیت های پی در پی در فوتبال که خانه نشینم کرده بود ،حذف تراژیک تیم ملی از جام جهانی ، تعطیلی تابستانی لیگهای اروپا ، تمام شدن لیگ فوتبال ایران و به پایان رسیدن یک دهه از برنامه نود . تماشا نکردن و گزارش نکردن و پا به توپ نشدن این خلا را دو چندان می کرد  تا اینکه فیبرهای نوری به کمک آمدند و در اینتر نت نام کتابهای فوتبالی ار جستجو کردم از میان نام کتابهای بسیار نام یک کتاب توجهم را جلب کرد Football Against the Enemy بهترین کتاب سال نوشته سایمون کوپر .................


{صفحه 9 کتاب فوتبال علیه دشمن نوشته سایمون کوپر ترجمه عادل فردوسی پور - نشر چشمه چاپ چهارم }