گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

تمرین فریاد

تمرین فریاد

خیلی وقت بود هرمزگانی ها منتظر حضور یکی از تیمهای فوتبالشان در لیگ برتر بودند . فوتبال هرمزگان هم مثل باقی شاخه ها به غیر از موسیقی حضور کم فروغی را در عرصه ملی داشته است .

البته سالهای خیلی دور بوده اند افرادی ،که از هرمزگان در تیمهای مختلف ملی در مقاطع مختلف حضور داشته اند . به عنوان نمونه در تکواندو برادران دانش ، در دو و میدانی بلالی پور و در فوتبال عباس سرخاب و فرامرزی یا در سالهای قبل تر ، در زمانی که مرحوم صالح سنگبر هم دوره ای  پرویز قلیج خانی در تیم ملی بود و هم دوره ای هایش از بندرعباس در تیم منتخب جوانان ایران بازی می کردند از جمله علی غلامی تازیانی و دیگران .....

تا اینکه هرمزگان و لرستان آخرین استانهایی بودند که فوتبالشان به لیگ برتر راه یافت . خب البته لیگ برتر به دلیل توی چشم بودن و نگاه ویژه فضای رسانه ای کشور به آن و  به خصوص هنگامی که تیمهای مختلف با دو  تیم مطرح استقلال و پرسپولیس بازی می کنند، اهمیت ویژه ای پیدا می کند . و این برای مسئولین و مردم هر استان یک جذابیت و یک فرصت به حساب می آید . حالا اینکه چرا هرمزگان بازیکنان بومی را در سطح ملی آنچنان که باید و شاید در تیمهای آلومینیوم و شهرداری ندارد؟ یک بحث مفصل کارشناسی می طلبد و در حیطه کاری من نیست و مسئولین و کارشناسان تربیت بدنی و ورزش استان باید در این باره حرف بزنند و چاره اندیشی کنند . که البته بنده دلایل شخصی خود را دارم که به موقع در فرصتی دیگر خواهم نوشت .

خلاصه پس از این مقدمه خدمتان عارضم ،همان گونه که  در پست قبلی اشاره کردم بعد از خواندن کتاب فوتبال علیه دشمن نوشته سایمون کوپر و ترجمه عادل فردوسی پور، جو مرا گرفت و رهسپار ورزشگاه خلیج فارس شدم. روزی که تیم آلومینیوم هرمزگان و صنعت مس کرمان مسابقه داشتند . وقتی به ورزشگاه رسیدم ده دقیقه از بازی شروع شده بود. اما همچنان تماشاگرانی مثل من که تعداد شان زیاد بود سرازیر ورزشگاه می شدند. صفهای نسبتا طولانی برای خریدن بلیت ایجاد شده بود. من  و خیلی های دیگر فکر می کردیم بازی مجانی است ! و این شاید به خاطر گزارشی بود که در برنامه نود از بازی آلومینیوم و سایپا پخش شده بود که در آن یک تماشاگر هرمزگانی گفته بود : ما در ورزشگاهمان پول نمی گیریم و تیم سایپا هم نباید پول بگیرد !. ما فکر کرده بودیم که دیدن بازی مجانی است، که اینطور نبود. باید برای ورود سه هزار تومان میدادیم که البته برای جایگاه وِیژه یا همان وی آی پی 5 هزار تومان بود . بلیت سه هزا تومانی خریدم و وارد استادیوم شدم . استادیوم خلج فارس نسبتا بزرگ و شیک و نوساز به نظر می رسید . این استادیوم 20 هزار نفر گنجایش دارد به گفته مسئولانش البته ! . و در بهترین نقطه شهر بندرعباس واقع شده، پشت شهرک مسکونی الاهیه و دیداس و نرسیده به چهارراه پگاه ،بر روی یک تپه بنا شده است .  نیروهای امنیتی بشدت نظم و انضباط ورزشگاه را کنترل میکردند. فضا نسبتا آرام بود. جو خاصی بیرون ورزشگاه وجود نداشت و فقط نکته ای که به چشم می خورد پشت در ماندن جوانان و نوجوانانی بود که درخواست داشتند مجانی وارد وزشگاه شوند و بازی تیم استانشان را تماشا کنند، که از حضور آنها ممانعت می شد. البته چنتایی را نیروهای انتظامات زیر سیبیلی رد می کردند. اما به تعداد زیادی این اجازه را نمی دادند. بعضی از تماشاگران پشت در مانده، یواشکی به هم می گفتند که اگر ده دقیقه از بازی بگذرد ، کلا درب استادیوم را باز می کنند و می توانند وارد شوند . خیلی ها منتظر این موقعیت پشت درهای بسته بودند .

وارد استادیوم که شدم جمعیت حدود 5 یا 6 هزار نفری نشسته بودند. خیلی سرو صدایی به گوش نمی رسید .جمعیت کماکان داشتند جاگیر می شدند .من هم رفتم و در  بالاترین ردیف صندلی ها در سمت جنوب  غربی ورزشگاه نشستم. دید خوبی مشرف به زمین مسابقه داشتم. بازی در جریان بود که از گوشه و کنار فریادها و تشویقهایی شنیده  می شد. در ظلع جنوبی ورزشگاه یک گروه 50 نفری از طرفداران تیم مس کرمان حضور داشتند که بشدت تیمشان را با فریاد (( صنعت مس با غیرت )) تشویق می کردند ! همراه خود شیپور وطیل بزرگ  آورده بودند . این گروه 50 نفری جوری تشویق می کردند که  کل ورزشگاه مبهوت این سرو صدا ها شده بودند! به شکلی که بندرعباسیها فکر نمی کردند این گروه 50 نفری بتوانند ورزشگاه را قبضه کنند و صدایشان از طرفداران 5 هزار نفری آلومینیوم هرمزگان بیشتر بود.!

بندری ها ساکت بودند به غیر از تعدادی که با طبل بزرگی با تشویقهای یواششان آنرا همراهی می کردند. در این حین بازی متعادل پیش می رفت،  و هر دو تیم حمله هایی را روی  دروازه های یکدیگر ترتیب می دادند. تماشاگران کرمانی بر شدت تشویقهایشان افزودند. و صدایی از تماشاگران آلومینیوم در نمی آمد تا اینکه در گوشه ای از  ورزشگاه تعدادی از تماشاگران بندرعباسی که در ساختن شعار و فریاد های لازم مشکل داشتند ( که این خودش یک بحث ریشه می طلبد ) یک شعاری را در آن واحد و در لحظه ساختند و یکصدا فریاد زدند: (( کرمونیٍ شیره ای )) همین که این شعار شنیده شد بندرعباسی های  کل ورزشگاه که از سرو صدای زیاد تماشاگران  کم کرمانی به تنگ آمده بودند و با کشف این شعار به وجد ، یکصدا فریاد  زدند کرمونی شیره ای ! تماشاگران آلومینیوم این شعارشان را با تمسخر و خنده ی هستیرک همراه کردند و در این بین تماشاگران کرمانی ساکت بودند و گوش میدادند .!!  حساب کنید چنتایی از تماشگران بندری که  خودشان دستی بر شیره داشتند یکصدا فریاد می زدند:  کرمونی شیره ای !!! و این جای تعجب داشت و داشتم از تعجب شاخ در می اوردم .!

تماشاگران  هموطن عزیز کرمانی که  چاره ای  ندیدند ، تا اینکه دست به یک حرکت انتحاری زدند و با همان  ریتم تشویق فوتبالیشان فریاد زدند،، تشکر تشکر ، تشکر تشکر !! با شنیدن این فریاد ماخوذ به حیای طرفداران تیم مس کرمان کم کم بندرعباسی ها  نیز خجالت کشیدند و این شعار زشت را علیه آنها به کار  نبردند! و به تشویق تیم خودشان مشغول شدند . در این حین و بین یک موقعیت بسیار خوب پشت هجده قدم تیم مس نصیب بازیکنان تیم آلومینیوم شد که بازیکن برزیلی این تیم {دسوزا} با یک ضربه محکم توپ را وارد دروازه مس کرد و ورزشگاه منفجر شد از شادی و هیجان و فریاد ..............(+1)

در اواخر نیمه اول بود که تماشاگران تیم آلومینیوم همچنان مشغول شادی بودند که ناگهان  تماشاگران تیم مس اقدام به دادن شعار{ اکبر ضد فوتبال} نمودند ! در واقع اشاره اشان به اکبر میثاقیان سر مربی تیم آلومینیوم بود که معروف است که فوتبال را به شکل دفاعی و بسته بازی می کند . در ادامه طرفداران تیم  هرمزگان تماشاگران تیم مس را هو کردند و بشدت از این شعار آنها بر آشفته شده بودند، اما کرمانی ها ادامه دادند اکبر ضد فوتبال ، اکبر ضد فوتبال،  صدایشان بیشتر از 5 هزار نفر بندری به گوش می رسید !!

به نظرم طرفداران تیم آلومینیوم هرمزگان باید فکری به حال فریاد هایشان  و شعارهایشان بکنند و این خودش مساله ای است. درواقع فریاد هم تمرین لازم دارد ! این جای تعجب دارد که چطور ممکن است صدای 5 هزار نفر کمتر شنیده شود از صدای 50 نفر ؟!! این باید بررسی شود !!

خلاصه بازی با همان نتیجه یک بر صفر به نفع تیم آلومینیوم در نیمه اول به پایان رسید و در شروع وقت استراحت بین دو نیمه بود که بندریها برگ برنده ی خود را رو کردند. زمانی که از طرف مسئولین ورزشگاه موسیقی محلی ریتمیک با ریتم لنگ بندری با صدا و گویش و لحنی بندری  از طریق باندهای صوتی بسیار قوی  استادیوم پخش شد، که ناگهان تمامی سرها، نگاه ها ،دستها ، دوربینها و موبایلها به سمت کنار جایگاه ویژه ورزشگاه چرخید، و ملت دنبال چیزی می گشتند و من هم !. که بله جانم برایتان بگوید آقایی به نام غلام زارعی بشدت موسیقی را همراهی می کردند! دیدن این صحنه برای تماشاگران هیجانش بیشتر بود از تماشای خود بازی فوتبال ! و بشدت ورزشگاه را تحت تاثیر خود قرار داده بود . حرکات موزون آقای غلام زارعی به حدی جذاب بود که اصلا قابل وصف نیست ! فقط ای کاش یک دوربین با کیفیت داشتم ( البته باموبایلم فیلم گرفته ام که لینکش را برایتان می گذارم) تا قیافه تماشاگران کرمانی را در  این لحضه به خوبی ثبت و ضبط می کردم ! کرمانی های طرفدار مس که تعدادشان به 50 نفر هم نمی رسید ایستاده بودند  و  انگار در جایشان  خشکشان زده باشد ! گویی یک آدم هنر دوست برود در موزه هنری و در مقابل آثاری از رامبراند و پیکاسو و میکل آنژ قرار بگیرد و مجذوب این آثار هنری شود! و بخواهد از نزدیک آنها را لمس کند ، مات و مبهوت این صحنه بودند! . ناگهان موسیقی که در وسط حرکات موزون غلام زارعی می خواست اوج بگیرد ،قطع شد .! و تماشاگرانی که می رفت کم کم  حرکات موزونشان سرو شکلی به خودبگیرد ناکام مانده بودند ، بافریاد های زیاد و خشم آلود خود اعتراض کرده و مسئولان ورزشگاه را مجبور کردند که این ترک از موسیقی را برای چندمین بار {پلی} کنند !! و تماشاگران آلومینیوم نیز آقای غلام خان زارعی  را در این حرکات همراهی مبسوطی کردند و هیجانها را  آزاد کردند و شعف را یکپارچه نمودند.  توصیف اینگونه از صحنه ها  بیشتر از این از  قلم این حقیر بر نمی آید،  نیاز به نویسنده ی  قدر تری هست برای وصف هیجانات اینگونه صحنه ها !(2++3)

نیمه دوم بازی شروع شد مکانم را در ورزشگاه تغییر دادم و به سمتی دیگر رفتم تا با  زاویه دیگری بازی را تماشا کنم . در نیمه دوم  بازیکنان آلومینیوم دو موقعیت صد در صد و مسلم گلزنی را از دست دادند که  به شدت اعتراض تماشاگران را به همراه داشت .

سر انجام بازی با همان نتیجه 1- بر صفر به سود تیم آلومینیوم به پایان رسید تا آلومینیوم هرمزگان در اولین سال حضور خود لیگ برتر و در کل حضور هرمزگان در  بالاترین جایگاه فوتبالی کشور، سرانجام طعم برد را بچشد و این مصادف بود  با تماشای بازی از نزدیک این تیم  از سوی اینجانب  .! در واقع پا قدم بنده بوده است (:

من سالیان پیش به ورزشگاه آزادی تهران رفته بودم البته نه برای دیدن بازی تیمهای استقلال و پرسپولیس بلکه برای دیدن بازی فجر سپاسی و سایپا ، زمانی که منصور پور حیدری مربی تیم فجر بود. و همچنین چند باری هم به ورزشگاه تختی بندرعباس رفته بودم ، برای تماشای بازی تیم خواجه عطا ،زمانی که عقیل مرادی بهترین گلزن این تیم بود و از نزدیک بازی فوتبال  را در ورزشگاه دیده بودم .

اما در بازی آلومینیوم بود که به یقین رسیدم فوتبال هیجان ، شور و نشاط وصف نشدنیی  به همراه دارد ، که اساسا قابل مقایسه با تماشای یک فیلم سینمایی خیلی خوب در سالن سینما نیست و سینما در این مورد  به گرد پای فوتبال هم نمی رسد.  این جمله معروف بسیار درست  است که فوتبال ورزش توده هاست . فوتبال امید اقشار پایین دست اجتماعی است . فوتبال انرژی نهفته یک ملت را آزاد می کند . فوتبال و استادیوم فوتبال، مکانی برای فریاد زدن تمامی رنجهای بشری است .

پی نوشت:  در لینکهای زیر می توانید تصاویر مربوط به این بازی را که  با دوربین موبایل گرفته ام ببینید .

لینک مربوط به گل بازی +


لینکها ی 2و +3

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
ادریس جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:20 http://abi-sourati.blogsky.com

مرسی پا قدم
:‏)‏)

بله دیگه ما ایینیم ((:

روح اله بلوچی شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:41

احسان پا طلایی ، هنوز امید مایی

نه قرمز نه آبی و فقط زرد طلایی ((:

بهشب شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 http://behshab.blogsky.com/

ممنون عادل رضایی پور از شرح .پیشنهاد می دم یک کتاب بنویس تا آخر فصل در مورد بازیهای آلومنیوم.خوب و دلنشین می نویسی

خواهش می کنم بهشب جان خیلی دوست دارم یه کتاب بنویسم ! ولی نمی دونم در مورد چی ! کلن نوشتن کار سختیه !

احسان ن شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:24


مم نون از پاهات و دستات و روش نگارشت...
ضربه متنت رو ب موقع زدی:-)

مرسی از تو مهندس (:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد