گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

گوج گنو

برداشتهای احسان و ایمان رضائی

من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم

این عنوان بسیار زیبا و جذاب نام رمانی است از محمد رضا صفدری . صفدری که متولد خور موج استان بوشهر است این رمان را در سال 81 منتشر کرده . سالها پیش این رمان را به پیشنهاد استاد تاریخمان ، که او خودش اصالتا رودانی بود خریدم . بعد که رمان را خواندم در جای جای رمان از رودان نام برده شده است حال نمی دانم این رودان رمان  با رودان  استان هرمزگان ارتباطی دارد یا نه ؟! البته روایتی نامعتبر هست که می گوید عده ای از رودانی ها  در منطقه ای  از بوشهر زندگی می کنند .... به هر حال بگذریم .  خوانش رمان بشدت سخت و دشوار است صفدری در واقع خواسته از سبک رئالیسم جادویی برای رمانش استفاده کند. گویی نویسنده رمان صد سال تنهایی را خوانده باشد و بخواهد آنرا ایرانیزه کند. رمان من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم گرچه شاید ماتریال خام، ساختن دنیایی همچون صد سال تنهایی مارکز را داشته باشد، اما گویی این که این ماتریال را در اختیار یک معمار یا بنای نابلد داده باشند و بزند یک ساختمان کج کوله بسازد.  در واقع همه آتش ها از گور صد سال تنهایی بر می خیزد البته صد سال تنهای رمانی است که بشدت این این حس را پس از خواندن در مخاطبش ایجاد می کند، برای ساختن جهانی مشابه آن. حال چه نویسنده حرفه ای باشد چه غیر حرفه ای . در واقع به نظر من صفدری بیشتر خواسته با  استفاد از این شیوه بیانی روایی،  بیشتر خاطرات دوران کودکی در سرزمینش را بیان کند . خواندن این رمان به هیچ کس توصیه نمی شود ! چون احتمال دارد پس از خواندنش دچار عوارض جانبی همچون سر درد، اسپاسم و درد کشیدگی عضله دست چپ شود مثل من . به هر حال صفدری تلاشش را کرده و این تلاش ستودنیست .

تا یادم نرفته بگویم در رمان نامها، اتفاقات ،باورها یا بازیهای محلی هست که بشدت به هرمزگان نزدیک است ودرواقع می شود گفت یکی است !


 تحلیلی از این رمان را اینجا بخوانید .


در بخشهایی ازین کتاب اینگونه نوشته شده :


... به همه نشان داد که شاخه های مو اول ، شاید یک سالی بیشتر، از پس و پیش و پهلوهای اسب پیچیده و گره دار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و می شد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست می نماید که اسب است یا روزگاری اسبی در سایه این شاخه های سر گردان و توی خود پیچیده ایستاده بوده است، اگرچه نوذر رشته های خشک و پیچیده را از استخوانها جدا می کرد و شاخه های از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودر روی آن ها باز هم نمی شد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده در خود و به بالای خود...

{ صفحه 204 رمان من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاک نوشته محمد رضا صفدری نشر ققنونس 1381- برنده جایزه بهترین رمان سال 81 نویسندگان و منتقیدین مطبوعات . جایزه ادبی اصفهان }


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد