مهرنوش محمدزاده: اولین نشست از نشستهای دو روزه «سینما، شهر و اقتباس ادبی» به همت دبیرخانه جشنواره فیلم شهر و با همکاری انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی در سالن شهید آوینی فرهنگسرای رسانه برگزارشد.
این نشست که «آسیببشناسی اقتباس از ادبیات شهری» نام داشت، با غیبت هوشنگ مرادی کرمانی (نویسنده کودک و نوجوان)، کیومرث پور احمد (کارگردان سینما) و زاون قو کاسیان (منتقد و نویسنده سینما) و با حضور محمدرضا اصلانی (محقق و مدرس سینما)، خسرو دهقان (منتقد سینما) و حبیب احمدزاده (نویسنده) برگزار شد.
محمدرضا اصلانی در این نشست به ارتباط میان روایت در ادبیات و سینما پرداخت و ورود اقتباس ادبی را به سینما از دهه 1910 به بعد عنوان کرد که تا قبل از آن روشنفکران فرانسوی و اروپایی سینما را به عنوان یک امر مبتذل و عامیانه تلقی میکردند. با ورود این مساله سینما به معنای سینمای داستانی شکل گرفت. به این معنا که میتوان سینما را به دلیل روایتی که در آن وجود دارد به عنوان یک امر ادبی تلقی کرد. با این تعبیر میتوان گفت تمامی سینماگران در همه جهان با ادبیات در ارتباطند، مثل هالیوود که یک نمونه اعلاست. فیلمهای هالیودی به خصوص بخشهای ملودرامیک و بخشهایی که مربوط به موضوعات خانوادگی است اغلب نمایشنامههای موفق برادوی است.
اصلانی با بیان اینکه معولا داستانهای بلند و رمانهای موفق ادبیات امریکا توسط تهیهکنندهها انتخاب و به دست سناریستها سپرده میشوند، برای تبدیل به فیلمنامه، به این موضوع اشاره کرد که در واقع کمتر سناریوی اورجینال در سینمای امریکا وجود دارد که شاید به 10 درصد نرسد. رجوع به ادبیات و رمانهای پرفروش در واقع نوعی تضمین کاری برای این گونه تهیهکنندهها محسوب میشود. حتی کارگردانهای روشنفکر و پیشرو هم از روی کردن به ادبیات در آثارشان نه تنها رویگردان نبودهاند، بلکه یکی از کارهای اصلی آنها محسوب میشده است.
او در ادامه از دو اقتباس بسیار مهم در آثار ولز یاد کرد که یکی «دن کیشوت» و دیگری «محاکمه کافکا» است و آنها را از نمونههای اعلای اقتباس در جهان دانست و گفت: «محاکه کافکا» نه تنها یک اقتباس است، بلکه یک تعبیر پیشروتر از خود رمان کافکاست. در واقع محاکه کافکا تعبیر جهان قرن بیستمی است از کاری که کافکا در انتهای قرن 19 کرده است».
اصلانی در ادامه بحث خود به اصول و معنای اقتباس ادبی اشاره کرد و آن را به معنای برداشتن یک داستان یا رمان و تبدیل آن به فیلم رد کرد و ساختاری که رمان یا نوول میتواند در خود به ما عرضه کند و برای ما سبک یا دستور کاری را ایجاد کند را حائز اهمیت خواند.
این فیلمساز با تجربه تاکید کرد: «در اقتباس اثر سنمایی که معولا براساس تصویر است، قرار نیست رمانی سطر به سطر به فیلم تبدیل شود. سینما یک داستان مصور و تصویرگری نیست، بلکه درامهای تصویری است و این شکل نمیگیرد مگر اینکه ما سینما را به نحو ذاتی در درون ساختارها جستجو کنیم. بر این اساس ادبیات میتواند برای ما الگوی این مساله باشد، نه خود مساله.
اصلانی با اشاره به مشکل رماننویسان و سینماگران در ایران به این موضوع اشاره کرد که «اغلب رماننویسان ما توقع دارند که سطر به سطر آثارشان به فیلم تبدیل شود و این موجب سوءتفاهمهایی بین این دو قشر میشود. آنها گاهی اعتراض دارند که بخشهای بنیادین آثارشان به فیلم تبدیل نشده است. اگر بخواهیم تمامی اثر را به تصویر درآوریم، باید یک سریال از هر نوولی ساخت و دیگر نمیتوان فیلم سینمایی داشت. همین موضوع باعث جدایی بیشتر این دو بخش از هم شده است». از نظر آسیبشناسی اگر بخواهیم به این قضیه بپردازیم، یکی مساله شتابی است که در تولید ما به خاطر ضعف بودجههای بخش خصوصی، در سینمای رسمی ما وجود دارد. چون تهیهکننده سریعا میخواهد به یک فیملنامه تضمین شده برسد که انتخاب آن از یک اثر ادبی پروسهای طولانی دارد که برای تهیهکننده گران تمام میشود و ناگزیر معمولا از فیلمهای موجود جهان اقتباس و رونویسی در سینمای ما رایج شده است که لطمه عجیبی به رابطه ادبیات و سینمای ما زده است و سینمای ما را از درون دچار یک خلا و تک بعدی و عدم ارتباط با واقعیات جامعه کرده است. رماننوسیان ما به خصوص در سه دهه اخیر توانستهاند نبض اجتماعی جامعه را در دست داشته باشند و آنها هستند که به واقعیتهای اجتماعی ما حساس هستند. واقعیت نه به معنای پوسته ظاهری آن، بلکه واقعیتی که در درون کار خود را نهادینه کرده است. از نظر من در دهههای اخیر ادبیات روایی ما به شدت رشد کرده و ما رماننویسان توانایی را به منصه ظهور رساندهایم. اصلانی سخنان خود را این گونه خاتمه داد: «فکر میکنم اکنون وقت آن است که سینما و سینماگران ما توجه بیشتر و روزانهتری به ادبیات داشته باشند. حتی این رابطه قطع شده محفلی بین ادیبان و سینماگران ما باعث شده سینمای ما از یک تفکر بنیادین واقعگرایانه نسبت به جامعه خود تهی و خالی شود».
خسرو دهقان در ادامه این نشست با رویکردی تاریخی به سینمای ایران و نگاه آن به قصه در زمینه فیلمنامهنویسی گفت: «مشکل سینمای ایران یک مشکل کلی است و ارجحیت دادن به فیلمنامه و بار فیلمنامهنویس را سنگین کردن مقداری خطاست. در سینمای ایران عوامل زیادی وجود دارد که باید به همه آنها پرداخته شود. سینما همانطور که وامدار ادبیات است، وامدار عوامل فنی و تکنیکی نیز هست. سینما بیشتر محصول دست مهندسها و تکنیسنهاست تا محصول کار ادبا. بعد به تدریج ادبا هم به آن میپیوندند. بنابراین مشکل فیلمنامه در سینمای ایران تنها بخشی از این مشکل است».
ادبیات واژه بسیار گستردهای برای سینما است که همه چیز را در آن در بر میگیرد ولی آنچه در ادبیات به ما مربوط میشود، بیشتر بحث قصه و روایت است. بشر از آغاز تاریخ بشر به قصه خو گرفته است و سینما به عنوان پدیده آخر قرن نوزده از آن استفاده کرده، چون طبیعت بشر بر این اساس است که قصه گوش کند و یا آن را ببیند. سینمای ایران به چیزهای مختلفی در اطراف خود از جمله تاریخ و... چنگ زده است که یکی از آنها هم قصه است. سینما به خاطر حفظ مخاطب خود حتی در سینمای روشنفکری به قصه و روایت نیاز دارد.
دهقان در ادامه به نقش ذائقه مخاطب در تصمیم نهایی برای ساخت یک فیلم اشاره کرد و گفت: «در سینمای عادی یک بازار عرضه و تقاضا وجود دارد و اینکه چه چیز باب روز است و نفس تماشاگر آن را طلب می کند».
حبیب احمدزاده به عنوان رماننویس و قصهنویس، درباره ارتباط دو سویه بین روایت و ساختار در ادبیات به سخنرانی پرداخت و گفت: «باید دید آیا اصلا ما اثری داریم که به نوعی وامدار اقتباس نباشد. کارگردان، فیلمساز و فیلمنامهنویس چطور می تواند ذهنش انباشته از مطالب مکتوب و دیدهها و شنیدههایش نباشد. اگر غیر از این باشد، اصلا نمیتواند بنویسد». این نویسنده افزود: «اگر جهانی که از آن برداشت میکنیم را به چهار قسمت تقسیم کنیم، یکی شامل جهان مکتوب است که تک بعدی است، یکی جهان سینمایی است که دو بعدی است، دیگری جهان پیرامون ماست که سه بعدی است و دیگری جهان ماورا و خیالی است که بعد ندارد و فرا ماورا است. وقتی اینها با هم ترکیب میشوند یک کارگردان صاحب فکر می تواند ادعا کند که در جهان خیالی خود از سه قسمت اول وام گرفته و اثری را ارائه داده است».
وی با تاکید بر اینکه باید دید سینمای ما دنبال چه ایده آلی می گردد و برای مثال در مورد قهرمانهایش به چه شخصیتهایی میپردازد، ادامه داد: «در برههای قبل از انقلاب قهرمان سینمای ما شخصیتهایی در سینمای غرب مثل مارلون براندو را به رضا موتوری تبدیل کرد. در دورهای حتی قیصر به قهرمان غیرت ما تبدیل شد. این کارکرد بیرونی نیاز به قهرمان است. در دوره بعد از انقلاب هم شخصیتها به همین شکل شد. مثلا ما به جای دستمال یزدی که از قهرمانمان گرفتیم، چفیه به دست او دادیم. در تمامی دنیا و در آثار کلاسیک قهرمانها دنبال موفقیت و به دست آوردن هستند، در حالیکه قهرمانهای که ما به طور ناخودآگاه آنها را دوست داریم، قهرمانهایی هستند که به یک بینیازی و استغنا رسیدهاند و برای رسیدن به یک چیز مادی نیست که میجنگندند». او در بخشی از سخنانش به این جمعبندی رسید که در کل بعد از انقلاب هم شیوه قهرمانپردازی ما غلط بوده است. در فیلمها، بسیجی ما همان چاقوکش قبل از انقلاب است که به جای چاقو، کلاشینکف به دست او دادهاند. باید الگوهای برتر را جایگزین الگوهای فعلی در سینما کنیم و این الگوها و قهرمانها را بتوانیم در زندگی عادی جاری کنیم.
در بخش دوم این نشست، فیلم «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی که برگرفته از یکی از داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی است، به نمایش گذاشته شد.
طالبی نژاد، نویسنده و منتقد سینما این فیلم را تلفیق دو نگاه متفاوت خواند که یک وجه مشترک با هم دارند. بر خلاف نگاه فلسفی و پیچیده مهرجویی و نگاه ساده مرادی کرمانی، اشتراک این دو فرد در این است که پیچیدهترین مسائل انسانی را به سادهترین شکل ممکن آن ارائه میدهند. وی مهمان مامان را یکی از ضعیفترین داستانهای مرادی کرمانی قلمداد کرد و در مورد انتخاب مهرجویی برای ساخت این فیلم گفت: «اینکه چرا مهرجویی این داستان را برای فیلمش انتخاب کرده، موضوعی است که بعد از دیدن فیلم مشخص میشود. در واقع مضمونی که در این قصه وجود دارد برای او اهمیت داشته است. کل این داستان در واقع شرح یک موقعیت است که مهرجویی تلاش کرده این ویژگی را از طریق فیلمسازی و روابط آدمها و میزانسن هاو... برجسته سازد».
نشست های «سینما شهر» در آستانه برگزاری «سومین جشنواره بین المللی فیلم شهر» که 12 اسفند ماه در تهران برگزار میشود، در فرهنگسرای رسانه در حال برگزاری است که قرار است به موضوعات مختلفی همچون سینماشهر و اقتباس ادبی، سینماشهر و فنون اجتماعی و سینماشهر و انقلاب اسلامی بپردازد. طبق اطلاعات به دست آمده تا کنون چیزی حدود هزار عنوان فیلم کوتاه، بلند و مستند برای شرکت به این جشنواره ارائه شده است.
نظر شما