ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
این روزها زده ام توی کار خواندن کتاب . نیت کرده ام تا پایان ماه رمضان یه چنتایی کتاب بخوانم . راپورت این کتابخوانی رو براتون همینجا می نویسم .
اولین کتابی که خیلی شانسی بدستم رسید و همین که باز کردم و چند خطشو خوندم مجبور شدم تا تهش برم، رمان قیدار بود، نوشته رضا امیر خانی .
اینور آنور از رضا امیر خانی می شنیدم و این هم خودش یه کشش بود برای خواندن کتابش که بلاخره این چیه که اینهمه ازش حرف می زنن !! .
این رمان در حال و هوای تهران سالهای بعد 1342 اتفاق میفته داستان آدمها لوطی مسلکیه که اینروزها کمتر پیدا میشن . یه چیز تو مایه های فیلمهای فارسی قبل از انقلاب آدم یادٍ فیلمهای مسعود کیمیایی و مرحوم فریدون گله میافته !
البته رمان از نظر ساختار هنری بشدت دچار آشفتگیه به نظر میاد هیچ منطقی چه رئالیستی و چه منطق استعاری ، که در رمان بشدت استعاره حضور پر رنگی دارند وجود نداره ! . در واقع رمان چفت و بستی نیست اما به هر حال ارزش یکبار خوندن رو داره
این کتاب رو می تونید از کتاب فروشی های شهر بندرعباس نیز تهیه کنید !
در بخشهایی ازین کتاب اینگونه نوشته شده :
قیدار استکان چای بدست می رود روی بالکن و پاپتی ها را می بیند که با گردن کج ایستاده اند . بر می گردد و شلتون براش توضیخ میدهد که پاپتی را حکومت گرفته است . بیش تر که پرس و واپرس می کند می فهمد که پاپتی گرفتار ، همان استاد سبیل قیطانی است . می فهمد که سبیل قیطانی سالها تلاش می کرده است که پاپتی ها را جذب کند و به مبارزه بکشاندشان و یحتمل منتهای ارزوش هم کاری بوده است شبیه کاری که قیدار در لنگر کرده بود ! اما عاقبت خودش هم گرفتار شده است ،یا حکومت گرفتارش کرده است و.... قیدار م خندد : - اما به خاطر پنج تمان شروع کرده بود با حزبش قر دادن ! ( صفحه 264- قیدار - نوشته رضا امیر خانی )
خوب کاری می کنی احسان جان...
مرسی ادریس جان چیکار کنیم دیگه از بیکاریه (:
کار نیکویی ست. ادامه بده احسان جان...
اره مهندس خیلی لذت بخشه (: